دقیقا همان وقتی که میچرخیدم و با آهنگ زمزمه میکردم * ستاره آی ستاره از اوج آسمونا بگو تا بشنون نامهربونا...* برای اولین بار به این نتیجه رسیدم که باید اینجوری بمیرم....
یعنی، یک روزی که شب قبلش تا میتوانستم خندیده باشم و درکنار عزیزترین دوستم دل درد گرفته باشم از خنده ی زیاد و صبحش زود بیدار شوم و با آرامش برنامه های مورد علاقه ام را ببینم و با پدرم بحث جدی ای راجع به والیبال ایتالیا و ژاپن داشته در من دراکولای غمگینی ست،میفهمی؟ :)...
ما را در سایت در من دراکولای غمگینی ست،میفهمی؟ :) دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : thehella بازدید : 133 تاريخ : دوشنبه 10 مهر 1396 ساعت: 7:01